دانلود رمان با سنگ ها آواز می خوانم از مائده فلاح با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یزدان به دنبال مرگ مشکوک برادرش به ایران میآد و به جای اون رئیس کارخونهی نساجی میشه اما قبل از هر اقدامی دنبال اینه که بفهمه رابطهی برادرش با مارال، دختر جذاب و زیبا که طراح پارچه است و همه معتقدن رابطهی نامشروعی با برادرش داشته در چه حد بوده…
خلاصه رمان با سنگ ها آواز می خوانم
لبخندی زد و از محدوده ی نگا ه غمگی ن ز ن نشسته روی تخت دور شد. لبخندی از روی اجبار که نشان دهد همه چیز خوب و عالی ست و هیچ جای نگرانی وجود ندارد. اجبارهایی که بخش مهمی از زندگی اش را تشکیل می دادند. خودش را به پشت پنجره ی سرتاسری اتاق خوابش رساند. پنجره ای که در انتها به یک در وردی رو به بالکن ختم می شد. همیشه با ماهیت وجودی این پنجره مشکل داشت، اصلا مگر در اتاق خواب پنجره ای به این بزرگی نصب می کنند!
حالا هر چه قدر هم که پرده اش ضخیم باشد باز هم این پنجره ی عریض و طویل وصله ی ناجوری بود. در را باز کرد و بیرون رفت. نگاهش را به شهری سپرد که زندگی در آن یکی دیگر از اجبارهایش بود. از آن دست اجبارهایی که نمی شود از آن دل کند. شهری که یکی از مهم ترین کانون های بازرگانی و دریایی به شمار می رفت. همیشه این شهر برایش یک شهر بی روح و زندگی بود، دریا هم هیچ جذابیتی برایش نداشت، حالا هر چه قدر که کانون مهمی باشد. از سرما در خودش جمع شد، اما خواستار این سرما هم بود…