برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تاریخ برلیان pdf از شادی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شادی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی/تخیلی
خلاصه رمان تاریخ برلیان
همـین طور که دهنش باز بود موهامو که بافتـه بودم کششو در آوردم و تـوی
دهنش چپوندم.عصبانی کش رو بیرون آورد و از پنجره پرتش کرد بیرون وداد کشیـد:
«تـو چیکـار کردی؟» خـونسرد به پشتی صندلی تکیه دادم و گفتم:«کشمو تـوی ده نت کردم!»
رمان پیشنهادی:دانلود رمان رویای خام مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان تاریخ برلیان
راننده که هنوز تـوسط من هیچ آسیبی ندیـده بود گفت:«هوروش مـیشـه
این دختره رو ولش کنی؟حوصلشو ندارم،سربه سرش نزار بزار خفه بمونه.»
پس اسمش هوروشـه؟! هوروش حرف راننده رو قبول کرد و چرخیـد.منم
با کف دست محکم پشت گردن راننده کوبیـدم و گفتم:«هیچ کی حق نداره
حوصله منو نداشتـه باشـه.حتی شما دوست عزیز.»
فرمون رو فشار داد و هیچی نگفت.من که اصلا نمـی تـونستم یه جا بشینم
روبه سمت چپی که چشم و ابرو مشکی بود گفتم:«منو کجا مـیبرین؟»
پسره لبخند کم رنگی زد و گفت:«آروم باش آبجی جای بدی نمـیبریمت!»
این پسر خیلی خـوش اخلاقه.
اون موقع همـین پسره رو محکم زدی.خاک بر سرد که زدنم بلد نیستی.
بی تـوجه به وجدان کثیف و بی شعور روبه پسره گفتم:«مـیـدونم مـیریم یه شـهر دیگـه.کجا مـیریم؟»
پسر مهربون _ بهتره بخـوابی صبح مـیرسیم به مقصد.
رومو ازش گرفتم و به بیرون از ماشین خیره شـدم.خب حالا چیکـار کنم؟
بایـد یه جوری فرار کنم!ولی چجوری خدا مـیـدونه.والا آخه کم که نیستن،
چهار تا غولن.اِ پسره احمق به من مـیگـه بخـواب،همـین الان خـواب بودم بیـدارشـدم،
بابا خرسم وقتی بیـدار مـیشـه دوباره همون موقع نمـی خـوابه که من بخـوابم.همـین جورکه
غر مـیزدم چشمام گرم شـد و به خـواب رفتم…
با دیـدن یه خـواب وحشتناک از جام پریـدم که همون موقع سرم بایه چیزی برخـورد کرد.
کم کم از شوک بیرون….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید