برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان درگیر رویای تـوام pdf از مبینا قسمتی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مبینا قسمتی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان درگیر رویای تـوام
درگیر رویای تـوام من ودوباره خـواب کن دنیا اگـه تنهام گذاشت
تـومن وانتخاب کن دلت از آرزوی من انگـار بی خبر نبود حتی تـو تصمـیمای من
چشمات بی اثر نبود خـواستم بهت چیزی نگم
تا با چشام خـواهش کنم درارو بستم روت تا احساس آرامش کنم باور نمـی کنم ولی
انگـار غرور من شکست اگـه دلت مـیخـواد بری
اصرار من بی فایـدست هر کـاری مـی کنه دلم
تا بغضم و پنهون کنه چی مـی تـونه فکر تـو رو از سر من بیرون کنه یا داغ رو دلم بذار
یا که از عشقت کم نکن تمام تـو سهم منه ..به کم قانعم نکن …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان درگیر رویای تـوام
اخمام تـوهم بود ومدام موهای بلوندم که روی صورتم بود مـیزدم کنار.
از گرما و گشنگی داشتم هلاک مـیشـدم… مانتـومم تنگ وکوتاه بود دیگـه بدتر.
دَم فلافلی موسوی ایستاده بودم ومنتظر بودم ساندویجم روبدن …
اون قدر گشنم بود که هعی زیر لب غر مـیزدم وهر چند ثانیه یه بار به صاحب مغازه مـیگفتم:ای
بابا آقا کی اماده مـیشـه این ساندویج ما؟من مـگـه علاف شمام؟
وبرای بار نمـیـدونم چندمـین بار صاحب مغازه هم مـیگفت: خانم یکم تحمل کنیـد مـگـه نمـیبینیـد این
همه مشتری و؟ خـوب صبر کنیـد دیگـه
اخمام وبیشتر تـوهم کردم وبا لج بازی گفتم:دِ مشکل اینجاست من صبر ندارم، بریـد گمشیـد با این
مغازه آشغالیتـون
ومثل گـاو سرم روانداختم پایین و دِ برو که رفتی..
اینقدر گرسنه بودم که بی حواس رفتم تـو کوچه بن بست.
با برخـورد سرم به یه چیز سفت وسخت چشمام وبادرد بستم وحواسم وجمع اطراف کردم…
چشمام وباز کردم واولین چیزی که دیـدم دیوار سفیـد بودبَهع الان
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید