برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق شیطون من pdf از فاطمه مسنی سوزای با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه مسنی سوزای مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یه دختر داریم اسمش آرامه ولی اصلا مثله اسمش نیست……و پدر همه رو در آورده
خلاصه بگم واستـون آرام جون عاشق سامـیار مـیشـه آ آ بسه بیشترنمـیگم بقـیشو خـودتـون بخـونیـد…..
قسمت اول رمان عشق شیطون من
یه خط چشم کلفت مشکی کشیـدم.
رژگونه طالیی و رژ طالیی هم زدم.
کفش پاشنه ده سانتی زردمو پام کردم.
چون مـیخـواستیم بریم رستـوران کیف مشکیمو برداشتم و کیف
پول و گوشی و یه سری خرت و پرت دیگـه ریختم تـوش.
نگـاه آخرو تـو آینه به خـودم انداختم و رفتم پایین.
مامانم داشت سریال مورد عالقه اش رو مـیـدیـد.
_مامان من مـیرم بیرون
مامان_کجا؟
_با سانی و سحر مـیریم رستـوران
مامان_باشـه برو…دیر نکنی
رفتم تـو پارکینگ.
سوار ماشینم شـدم و پیش به سوی عشق و حال.
پخشو روشن کردم و طبق معمول صداشو تا آخر باال بردم:
وقتی پیشم هستی
تـو بغلم مستی
گرمای دستاتـو حس مـیکنم
وقتی دستی دستی تـو دلم نشستی
هرچی رو مـیگی باور مـیکنم
ما به هم قول دادیم
ما به هم دست دادیم
گفتیم تا هست دنیا هستیم باهم
تـو فالم افتادی ما به هم دل دادیم
دیگـه دست ما نیستـهستیم باهم
بیا بیا دارم دیوونه مـیشم
اگـه نباشی من ویرونه مـیشم
بیا بیا بگیر دستامو
ار تـو نگـام بگیر حسامو
بیا بیا ول نکن دستامو
نگیر از من
اون دوتا چشمات رو
بیا بیا ول نکن دستامو
نگیر از من
همه ی دنیامو
دیوونه مـیشم_کوروش مقـیمـی
جلوی رستـوران همـیشگی نگـه داشتم.
_بروبچ بریزین پایین که شکمم چسبیـد به ستـون فقراتم
پیاده شـدیم.
ماشینو قفل کردم و رفتیم تـو و یه گوشـه نشستیم.
دیزاین این رستـوران فوق العاده بود.
همه چیز قهوه ای و مشکی بود و نور…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید