دانلود رمان چشمان سرخابی pdf از mahya 1993 با لینک مستقیم


برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چشمان سرخابی pdf از mahya 1993 با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان mahya 1993 مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان چشمان سرخابی

اضطرابش را با نفس عمـیقـی فرونشاند و به چشمهایی که به او زل زده بودند خیره ماند .

چشمانی سرخ که تا چند لحظه پیش آبی اقـیانوسی بود …

درک مسائلی که پیش آمده بود اکنون آسانتر مـی نمود …

گویا به آسانی دریافتـه بود رازی که این همه سال از او مخفی مانده بود چیست ؟

حالا مـی فهمـیـد که چرا عمویش اصرار داشت بیش از یک سال در هیچ شـهری تـوقف نکنند …

حالا مـی فهمـیـد چرا یک عمر خـواندن کتاب های خیالی را برایش ممنوع کرده بود ؟

شایـد چیزی به نام خیال وجود نداشت .. هرچه بود حقـیقتی بود که عمویش از او مخفی نگـه مـی داشت

رمان پیشنهادی:دانلود رمان رویای خام مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان چشمان سرخابی

خـورشیـد تقریبا طلوع کرده بود و تشعشعات سرخ و

طالیی اش کم و بیش از البه الي درختان به پنجره اتاق

آیـدن* مـی رسیـد. پرتـو سرخ و طالیی آفتاب صبحگـاهی

باعث شـده بود تا موهاي مشکی آیـدن براق تر و

ابروهاي کم پشتش کمتر از همـیشـه به نظر بیایـد.

آیـدن غلتی زد و روي تخت خـوابش جابه جا شـد. حاال پشت به

آفتاب و به پهلو دراز کشیـده بود. آیـدن الغر اندام بود و قد

متـوسطی داشت. نسبت به همساالنش نحیف تر و کم

سن تر به چشم مـی آمد.

ظاهر اتاق حاکی از آن بود که آیـدن بیش

از اندازه به نظم اهمـیت مـی دهد.

کنار تختش روي مـیز تحریر عکس

آیـدن به همراه مردي خـوشقـیافه و قد بلند قرار داشت.

عمو الویس  سرپرست آیـدن بود. مردي سختگیر و

مستحکم. از زمانی که آیـدن به یاد داشت با عمو الویس زندگی مـی کرد.

الویس حتی عکسی هم از پدر و مادر

آیـدن

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود pdf رمان