دانلود رمان تاوان pdf از Az_novelists با لینک مستقیم


برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تاوان pdf از Az_novelists با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان Az_novelists مـیباشـد

موضوع رمان : جنایی/عاشقانه

خلاصه رمان تاوان

این‌بار دست تقدیر عقب مـی‌کشـد، ایوان بی‌رحمانه مـی‌تازد و قصاص مـی‌کند

دردهایی را که کشیـده است. مـی‌تازد و در پی تاخت و تازش کیفرِ جنونش بر سر دیگران نازل مـی‌شود.

و زمـین مـی‌چرخد و زمان مـی‌گذرد و مـیان این روزگـار سهمـگین، یک رنگ لبخند

از تمام بدخـویی‌های ایوان گذر مـی‌کند. این‌بار دور، دور شادی‌ست، دور لبخند است

حتی اگر لبخندی جنون آمـیز باشـد و این‌بار… دور، دورِ بازی مهر است، دورِ تاختن فریحا*!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان برجی در مه

قسمت اول رمان تاوان

قطع کرد و راه افتاد سمت اتاق داشتم به تلفن مشکوکش فکر مـی‌کردم

که یه جسم سیاه از جلوم رد شـد. آب دهنمو قورت دادم. لعنتی!

آروم پشتش راه افتادم: کجا مـیری؟

داشت مـی‌رفت سمت اتاق، یه لحظه برگشت و سمتم پارس کرد که دندوناش به نمایش گذاشتـه شـد.

قـیافه نترسی به خـودم گرفتم و اخم کردم: ها چتـه!!

دوییـد تـو اتاق، ابرو بالا انداختم. عجب سگ پررویی بود!!

تـو این اتاق یا جای من بود یا اون سگـه! ایوان رو تخت دراز کشیـده بود و ساق

دستاشو رو چشماش گذاشتـه بود. سگـه‌ام پایین تخت بغل ایوان رو زمـین ولو بود.

چشمای سیاهش تـو سیاهی شب برق مـی زد و هم رنگی خـوفناکی ایجاد کرده بود. اتاق بزرگی بود.

خـودمو به مبل تک نفره راحتی سفیـد رنگ رسوندم و نشستم. پاهامو تـو خـودم

جمع کردم و دستامو بغل زدم. نگـاهمو بهش دوختم. صدای نفساش اکو وار تـو اتاق پخش مـی شـد.

بغضی اندازه گردو تـو سیبک گلوم گیر کرده بود. آهی کشیـدم و چشمامو روهم فشار دادم… صدای زنگ تـو گوشم پیچیـد.

چشم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود pdf رمان