دانلود رمان تنهایی بی انتها pdf از مرضیه باقری ده بالایی با لینک مستقیم


برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تنهایی بی انتـها pdf از مرضیه باقری ده بالایی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مرضیه باقری ده بالایی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان تنهایی بی انتـها

یک وقتـهایی هست که آدمها دارند راه خـودشان را مـیروند. زندگیشان

را مـیکنند. یک دفعه یکی مـیآیـد و مسیر زندگیشان را تغییر مـیـدهد.

این عوض شـدن مسیر هم دو حالت دارد. یا یکی با محبت دستشان را

مـیگیرد و مـیبرد تـوی راه جدیـد، یا اینکه، یک تنه، به آدم مـیزند و

هولش مـیـدهد تـوی مسیر…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان مرد سوختـه ی من آیـدا رستمـی

قسمت اول رمان تنهایی بی انتـها

و ممکن است این عوض شـدن مسیر خیلی خـواستـه یا ناخـواستـه باشـد

آن روز نیال و حسام برای خریـد رفتـه بودند دانه به دانه، مغازهها را

برای یک لباس مناسب مـیگشتند نیال مـیخـواست که حتما یک لباس

سفیـد پیـدا کند و حسام مـیگفت بهتر است نیال برای عقد یک لباس رنگی

بپوشـد رنگی مثل نباتی، شیری، گلبهی، شایـد هم یاسی

اما نیال دوست داشت حتما حتما یک لباس سفیـد بخرد و بپوشـد اعتقاد

داشت پوشیـدن لباس سفیـد پای سفره عقد حتما سفیـد بختش مـیکند مغازه

به مغازه گشتند و آن چیزی که نیال مـیخـواست را پیـدا نکردند کت

شلوار و تـونیکهای سفیـد را دیـد اما نخـواست تن بزند تا اینکه بعد از

چهار پنج ساعت راه رفتن تـوی پاساژ، نیال تـوانست لباس مورد نظرش

را پشت یک ویترین پیـدا کند

نیال ذوق زده دستـهایش را به هم زد و گفت:

وای خدای من! حسام این رو ببین این همون لباسیه که من

مـیخـواستم

پس بریم تـو بپوش که پاهام بدجور ورم کردن دیگـه نمـیتـونم سر پا

باشم

نیال داخل مغازه شـد و سایزش را از فروشنده خـواست فروشنده لباس

را در اختیار نیال گذاشت و نیال رفت داخل اتاق پرو تا لباس را…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود pdf رمان